سطر سپید احساس من

... و سفالینه ی انس با نفس هایت آهسته ترک می خورد

سطر سپید احساس من

... و سفالینه ی انس با نفس هایت آهسته ترک می خورد

بایگانی

من هر روز عاشق بوده ام

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۱ ب.ظ

...

...

_ تا به حال عاشق بودی؟

_ کتابش را بست و با چشمانی متعجب نگاهی به من انداخت! عاشقی ... نه!

_  لبخندی زدم و گفتم مگر می شود عاشق نبود، مگر می شود هر روز که چشم باز می کنی یک عاشقانه ی آرامی را رقم نزنی، همینکه چشمانت را باز می کنی، کمی پلک میزنی تا یادت بیایدکجای این زمان هستی. بعد لبخند میزنی و می دانم خدای مهربان هم با لبخندت لبخند میزند، یعنی عشقی که لازم نیس حتما" طرف دومش حضور فیزیکی داشته باشد.

همینکه آدم های توی زندگیت را هر روز صحیح و سالم می بینی، همینکه هربار خورشید و ماه و شب و روز و گل و گیاه و آب و خاک و آتش طبق وظیفه ی همیشگیشان عمل می کنند یعنی عشق و تو هر روز عاشقی می کنی.

مگر می شود رو به روی معبودت بایستی و عاشقی نکرده باشی که به راستی آن تمامش عشق است. مگر می شود به این مهمانی دعوت شده باشی و هر لحظه اش طعم شیرین یک عاشقانه ی بی نظیر را نچشیده باشی.

...

 

 

پ.ن 1: من خودم هر وقت از خواب بلند میشم مثل اصحاب کهف میشم نمی دونم چرا اصلا" دیرررر موقعیت به دستم میاد :)) 

+ توی این یک ماه سعی می کنم نوشته های الکی ننویسم که ذهنتون با خوندنش اذیت بشه :) دوست دارم حال خوب این روزامو باهاتون قِسمت کنم.

+ به یکی میگم حالم این روزا خیلی خوبه میگه متاسفم همه روزای آخر عمرشون حالشون خوبه.

من :))  

اون :|

+ اگر حرف آزاردهنده ای نوشتم و باعث اذیتتون شده امیدارم منو ببخشین :)

+ همیشه لبخند بزنین اونم از ته دل و بدونین هیچ چیزی تو این دنیا ارزش غصه خوردن و اون منحنی رو به پایین لباتون و نداره :)

+ یک سوال: اگه قرار باشه عشق و توصیف کنین چطوری توصیف می کنین؟

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی